حتی قلقلی بیصدا هم معترض تلویزیون است
تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۶۷۹۱۶
شهرام لاسمی، بازیگر برنامه های کودک که بیشتر با شخصیت «قلقلی» معروف شد، سال هاست از تلویزیون دور شده و همچون کاراکتر معروفش سکوت کرده است. او تنها سرگرمی اش اجرای تئاتر در شهر مشهد برای کودکان است. به قول خودش دیگر مخاطب میلیونی ندارد و مخاطبش چند نفری شده است اما همین هم برایش کافی است و به آرامی می گوید: این نیز بگذرد .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
لاسمی دلیل فاصله اش از تلویزیون را بی توجهی مدیران صداوسیما عنوان می کند.
این بازیگر برنامه های کودک درباره دلیل دوری اش از تلویزیون و گله اش از مدیران سازمان صداوسیما را با این عبارت آغاز کرد که می گویند شهرام لاسمی مگر وجود دارد؟!
لاسمی گفت: من سالهاست از تلویزیون دور هستم و اصلا دوست ندارم با این رسانه همکاری کنم. مردم همیشه به من لطف دارند که سراغم را می گیرند اما من مقصر نبودنم نیستم. آنقدر حضورم کتمان شده که حتی در جایی از مدیری شنیدم که گفت شهرام لاسمی مگر وجود دارد؟!
خیلی وقت است مرا کتمان می کننداو از دلتنگی حضور در برنامه های کودک گفت و در این زمینه به شخصیت «قلقلی» اشاره کرد. لاسمی یادآور شد: معلوم است که من هم دلم برای قلقلی و برنامههای دیگرم تنگ شده اما این خواست من نیست. متاسفانه خیلی وقت است دیگر مرا نمی بینند. من از دهه ۶۰ کارم را در تلویزیون شروع کردم و آخرین کارم در تلویزیون سال ۹۹ «اتل متل تماشا» با خانم سارا روستاپور بود. بعد از آن هر چه به صداوسیما طرح ارائه کردم قبول نکردند و من هم از تهران فاصله گرفتم و الان چند سالی است که در شهر مشهد زندگی می کنم. قبلا در یک اجتماع بزرگ تر بودم الان در یک اجتماع کوچک تر فعالیت دارم. تدریس می کنم، برای کودکان کار تئاتر می کنم و خودم را اینگونه سرگرم کرده ام.
او در پاسخ به اینکه اگر از شما برای همکاری مجدد در حوزه کودک دعوت شود دلتان می خواهد دوباره به تلویزیون برگردید؟ تصریح کرد: بعید میدانم مرا بپذیرند چون اگر می خواستند هرگز چنین رفتاری با من نمی کردند و طرحم را داخل سطل زباله نمیانداختند. وقتی این رفتار را با من کردند یعنی وقتت گذشته و دوره ات به پایان رسیده است! در صورتی که همه می دانند ما در زمان جنگ و موشک باران در استودیو برای کودکان دهه ۶۰، ۷۰ و ۸۰ برنامه ضبط می کردیم اما الان که بچه های امروزی نیاز دارند تا فرهنگ ایرانی را به آنها آموزش بدهیم تا سراغ فرهنگ های غرب نروند، متاسفانه ما را نمی بینند و کتمان میکنند. آنها میگویند مگر شهرام لاسمی وجود دارد، اصلا چه کسی است؟!
لاسمی سپس در واکنش به وعده رئیس صداوسیما مبنی بر بازگشت چهره های فراموش شده به تلویزیون، اینگونه گفت: فعلاً که به من پیشنهادی نشده، اگر بشود می توانم فکر کنم. من بچه ها را همیشه دوست داشتم و آنها تمام زندگی من هستند. آن زمان در یک اجتماع و رسانه میلیونی بودم اما الان در شهر مشهد با تعداد کم برای بچه ها تئاتر کار می کنم، کارگردانی و بازی می کنم. فن بیان برای بچه ها تدریس میکنم و کلاً ارتباطم با بچه هاست. آن زمان ارتباطم میلیونی بود اما الان ارتباطم چند نفری است که مهم نیست این نیز بگذرد. متاسفانه حتی کارگردان ها و تهیه کننده های قدیمی سینما هم دیگر سراغی از من نمی گیرند و من نمی دانم دلیلش چیست.
بچه ها خیلی وقت است از تلویزیون ایران فاصله گرفته انداین بازیگر برنامه های کودک همچنین در پاسخ به این پرسش که «با تمام دلخوری ها آیا توصیه ای به مدیران تلویزیون در حوزه کودک دارید؟» خاطرنشان کرد: اگر دغدغه شان مردم و کودک باشد قاعدتاً حرکتی انجام می دهند ولی وقتی دغدغهشان نیست من چه توصیه ای می توانم داشته باشم؟ آنها باید دغدغه این را داشته باشند تا به گونه ای برای فرزندان این نسل برنامه سازی کنند که آنها را پای تلویزیون بنشانند و دوباره با تلویزیون آشتی بدهند، نه اینکه بچه ها به سمت شبکههای اجتماعی و ماهواره بروند. متاسفانه الان دیگر بچه ها از تلویزیون فاصله گرفته اند. باید ببینند چطور می توانند جذابیت ایجاد کنند که دوباره مردم را با تلویزیون آشتی بدهند. متاسفانه حرف های ما به گوش کسی نرسیده و نمی رسد. شما عزیزان خبرنگار زحمت مصاحبه می کشید، دغدغه دارید اما باور کنید مدیران دغدغهشان این نیست.
شهرام لاسمی صحبت هایش را اینطور پایان داد: «من همیشه آمادگی خدمت برای بچه ها را دارم اما اینکه با تلویزیون کار کنم را نمی دانم، مگر اینکه کم لطفی این همه سال را جبران کنند که آن هم بعید می دانم.»
شهرام لاسمی، بازیگر برنامه های کودک تلویزیون است. او به خاطر ایفای نقش شخصیت تلویزیونی قلقلی شناخته شد. اولین بازی لاسمی در نوجوانی در برنامه بازی شادی تماشا بود. او بعد از بازی در چند تله تئاتر، به برنامه خردسالان «بازی شادی تماشا» در گروه کودک و نوجوان شبکه دو سیما دعوت شد.
۵۵۲۴۵
کد خبر 1671770منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: سازمان صدا و سیما برنامه های تلویزیونی کودکان بازیگر برنامه های کودک شهرام لاسمی بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۶۷۹۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تبلیغات گل درشت در تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی به مرز فاجعه رسیده است/ تلویزیون شفافسازی کند
حسین قره: آقایان در تلویزیون که خیال خودشان را راحت کردهاند، انگار وقت و زمان و گوش و چشم سایر حواس و قوای فاهمه و... که مخاطبان دارند، مِلک حضرتشان است و تصمیم و کنترلش با خودشان نیست، اخیراً هم که دیگر تبلیغ نمیسازند، در واقع خود آگهیها به سریال وسط فوتبال و سریال و... تبدیل شده است، شاید مخاطب یادش برود که داشت چه میدید و البته دیده شده بعضی از مواقع خود پخش هم یادش رفته و رفتهاند برنامه بعدی.
تلویزیون شفافسازی کنداگر مخاطب تلویزیون باشید گاهی آن قدر تبلیغات طولانی است که نسبت به زمان پخش و قیمت ثانیه و دقیقه تبلیغات در تلویزیون این شائبه برایتان پیش میآید که صداوسیما در شکل کلی سهامدار آن کالا و خدمات است؛ چون واقعاً خارج توجیه است، مثلاً فرض بفرمایید یک نوعی از چرخگوشت (تعمداً اسم و اصل برند و کالا را نمیگویم) هست که شما هر وقت تلویزیون را روشن کنید اول تبلیغکنندگان آن را میبینید. اگر یک برند برنامه بلندمدتی داشته باشد که هر خانواده ایرانی (حدود ۲۵ میلیون خانوار) یکی از این وسیله را داشته باشند، حتی اگر ۸۰ درصد سود حاصل از هر دستگاه را صرفه تبلیغات تلویزیونی کند باز هم باتوجهبه ساعات پخش در میانبرنامهها یا بین نیمههای فوتبال و... توجیه اقتصادی ندارد، آخر تبلیغات حاصل عدد و رقم است، یک برند این میزان از سود را هزینه میکند تا این میزان از بازار هدف محصولاتش را بخرند، آخر تکمحصولی که بازار جهانی هم ندارد، این همه تبلیغ را با چه توجیه اقتصادی انجام میدهد. مگر اینکه مثلاً در آغاز سال با بخش آگهی تلویزیون یک قرارداد کلی بسته شده باشد که مثلاً N هزار ساعت بخش در سال به قیمت N میلیارد تومان و گرفتن دو نوع تخفیف، یکی از بابت این که کالا موردبحث تولید ایرانی است و حمایت از بازار داخلی است و دیگر اینکه چون قرارداد موردی نیست و کلی و سالانه است.
همینجا چند سرفصل وجود دارد که میشود درباره آن صحبت کرد. یک اینکه تقریباً قریب بهاتفاق تبلیغات این چنینی را چند بازیگر و احتمالاً یک شرکت تبلیغاتی میسازند، پرسش اول این است، آیا محدودیتی و رانتی خاص برای سازندگان تبلیغات وجود دارد یا نه تصادفاً این اتفاقات رقم خورده است.
دوم اینکه اگر محدودیتی نیست آیا چنین شرایطی برای همه تولیدکنندگان ایرانی وجود دارد. اگر چنین است آیا تلویزیون فراخوانی عموماً داده است که شرایط برای همه کالاها و همه بازارها و خدمات وجود دارد و میتوانند از این بستر استفاده کنند. اگر این فراخوان داده شده و اگر شرایط برای همه یکسان است، در بازار تولید داخلی هیچ برند دیگری تمایل به این همه ساعت پخش ندارد؟ که این خود چند سرفصل دیگر را باز میکند که آیا برندها و تولیدکنندگان به این نتیجه رسیدهاند که همین میزان هم هزینه کردن در تلویزیون گران است و بازگشت سرمایه ندارد چرا که سرمایه گرانبهای اجتماعی تلویزیون ریزش داشته است.
فقط یک نکته دیگر میماند که در شرایط اجتماعی امروز و مسئله زنان به کار با مداقه نیاز دارد، آقایان ابتدا و میان و انتهای بعضی از برنامههای گفتوگومحور درباره زنان، تبلیغاتی را نشان میدهند که دغدغه زنان خانهدار این سرزمین خلاصه میشود در پوره سیبزمینی، این هم سطح سلیقه و دغدغه و بلندنظری، واقعاً خود حماسه است. (تأکید میکنم که آن تبلیغات میتواند در برنامههای آشپزی و یا سرگرمی محور پخش شود؛ ولی بعد از هر برنامههای منظور است.)
دوباره و بلکه شاید دوباره باید تأکید کنم که صداوسیما به دلیل اختصاص بودجه ملی - که امسال ۲۴ هزار میلیارد تومان به آن اضافه شده است - باید نسبت به تمام کنشها و واکنشها، برنامهسازیها، تولیدات و... پاسخگو به ملت باشد. اگر تلویزیون خصوصی بود یا همچون شبکه نمایش خانگی منبع مالش از بخش خصوصی تأمین میشد، این همه تأکید لازم نداشت و آقایان جبلی و جلیلی که بر مسند و صندلی یگانه رسانه ملی نشسته تکیه زدهاند باید برای تکتک اقدامات پاسخگو باشند.
هنرمندان و فاجعه تبلیغات در شبکه نمایش خانگی و سینماهمانطور که همه میدانیم، بسیاری از هنرمندان و نویسندگان و... حوزه سینما چشم و دل از تلویزیون بریدهاند و به سینما و شبکه نمایش خانگی پناه بردهاند و ناگفته نماند که هنرمندان ترازی هم چشم و دل از همه چیز شستهاند و در سکوت نشستهاند. شاید توجیه بسیاری این است که «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل». بههرتقدیر کار ما قضاوت نیست و هر که هر چه خود میخواهد همان میکند؛ اما نکته کجاست، در شبکه نمایش خانگی و سینما که بخش خصوصی دستی در تولید آن دارد برای تأمین هزینه یا نیاز به سرمایهگذاری دارد که نیتش سود کم و حضور در خلق هنر است و یا نه سرمایهگذاری که مثل هر تجارت و بازار و صنعتی به دنبال سود مکفی و بهاندازه سرمایه است. بماند که هر کدام باشد مهم نیست مهم ارائه هنرمندانه تبلیغات در آثار است. این مسئله و پدیده هم مختص ما نیست، همه جهان گرفتار این نوع تولید تبلیغات هستند. این چرخه که باید کالای تولیدشده به دست مصرفکننده برسد و آن را مصرف کند که چرخه تولید دوباره بچرخد، هر چه هست فعلاً سرنوشت این عصر است؛ اما نوع ارائه آن بسیار مهم است.
تبلیغات گل درست حتی گرفتاری بزرگترین هنرمندان تاریخ معاصر بوده و هست. بهخاطر دارم در یک نشست کارگردان فقید و بزرگ تئاتر جهان، پیتر بروک در زمان بخش یکی از جسورانهترین آثارش (مهابهاراتا) در تلویزیون همین مشکل را داشته که هر ۱۵ دقیقه آن فیلم تئاتر قطع و برنامه به بخش آگهی میرفته است. این قطع حس و حال و هوا برای یک فیلم تئاتر و مخاطب و تولیدکنندگان آن عذابآور بوده و پیتر بروک صحبت میکند و از سرمایهگذاران و گروههای تبلیغاتی میخواهد که اطلاعاتشان را در آخر و حتی تیتراژ بیاورند؛ ولی حس تماشاچی را در میانه اثر قطع نکنند. (نقل به مضمون عرض کردم؛ چون سالها پیش این ویدئو را دیدیم.)
قاعده سریال ها و پخشهای جهانی و تلویزیونها خصوصی این است که هر ۲۰ دقیقه فرصتی یک تا دودقیقهای به آگهی داده شود؛ اما اینکه در سریالی که هنرمندان برجسته در آن هستند به درودیوار آن تبلیغات چسبیده باشد و حتی در یک سریال مثلاً ساختمان مرکزی شرکت تبلیغکننده دیده شود... (باز هم تأکید میکنم که از ارائه مصداقی واقعی پرهیز دارم) دیگر فاجعه گل درشتی است و از خارج از عرف تمام درسهای تبلیغات است و قطعاً به ضدتبلیغ تبدیل میشود.
تبلیغات در عصر جدید با هنر گرافیک که هنری بصری است گره میخورد، مختصر و موجز و متناسب و با احترام به شعور مخاطب. اینکه در همه جای یک سریال نمای نزدیک بازیگر و سرش باشد و پشت سرش فلان شامپو که واقعاً ضدتبلیغ است. یکی از شروط استمرار یک هنر احترام به مخاطب است و هنرمندان آفرینشگر نباید اجازه دهند که تبلیغات غیرهوشمندانه و گل درشت به اعتبار آنان ضربه بزند.
توجه به تولید ملی و بهرهمندی تولیدکنندگان که سالانه میلیونها نفر از خدماتشان استفاده میکنند کار بسیار خوبی است، تبلیغات چنین پدیدهای است، اما استفاده در حد فوق ابزار و بیاحترامی به مخاطب را باید خود هنرمندان فکری برایش بکنند. هنرمندانی که کار تبلیغات میکنند باید سرمایهگذاران را توجیه کنند که چه چیزی برای آنان مناسب است. تندادن تمام به خواسته سرمایهگذار که احتمالاً خواستهای داشته و اصرار دارد که در چنین شرایط اقتصادی پر ماجرایی سرمایهگذاریاش حداکثر سود را داشته باشد باید با قواعد هنر هم بخواند، برای اعتبار برندی که ساخته است حداقل بپذیرد که ارائه هنرمندانه کالا و خدمات برندش برای شرکت و تجارتش سودی بلندمدت خواهد داشت.
تبلیغات محیطی که در اختیار سینما و شبکه نمایش خانگی است هم یکی از سرفصلهایی است که میتوان درباره آن نوشت که در این کوتاه نوشته نمیگنجد.
۵۷۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902705